به گزارش ستاد خبری هفدهمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر، علی معروفی آرانی، فعال و منتقد عرصه فرهنگ به امکانات جشنواره شعر فجر در امر دیپلماسی فرهنگی ایران پرداخته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:
پیوند ما ایرانیان با شعر دیرینه است. کسی هنوز نتوانسته قدمت برخی از اشعار و لالاییهایی را که مادران و مادربزرگهای ما میخوانند، احصا کند. ما ایرانیان ناخودآگاه هنگام گفتن برخی کلمات در گفتار و مکالمات روزمره نیز آنها را آهنگین کرده و به اوزان شعری بیان میکنیم. زبان فارسی نیز به همراه عربی از جمله زبانهای شاعرانه است. «زبان» عنصری گویا برای روایت هر تمدنی است. زبان همچنین تمایزهای فرهنگی را نیز عیان میکند. اگر به قول اندیشمند بزرگ تاریخ بشریت یعنی مارتین هایدگر ایمان بیاوریم که زبان خانه وجود است و اندیشیدن در زبان اتفاق میافتد، میتوان با کمی اغماض به این نکته هم برسیم که اصولا اندیشیدن ایرانیان نیز شاعرانه است. به زعم هایدگر اگر یک جنگل متراکمی را در نظر بگیرید (همان طور که خودش جنگل Schwarzwald با کاجهای متراکمش در جنوب آلمان را مدنظر داشت و باریکههای نوری که از میان این درختان به زمین میتابید و مختصری از زمین را از پس از آن انبوه کاجها روشن میکرد) هستی یا وجود خورشیدی است که در پس شاخههای در هم پیچیده درختان پنهان شده و انسان به این معنا جایگاهی برای آشکار شدن هستی (دازاین) است و این آشکارگی به واسطه زبان رخ میدهد. زبان خانه وجود و هستی است و انسان به واسطه سخن گفتن آن را آشکار میکند.
به همین دلیل نیز شاعران برجسته ایران زمین را حکیم نیز خطاب میکردند، چرا که بجز آگاهی و دانش آنها به انواع علوم، شعرشان نیز سرشار از اندیشههای حکمی بود و همچنین دیگران نیز میتوانستند از شعر آنها انواع آگاهیها را به دست آورند که ضرورتا مدنظر آنها نبوده است.
عموم مردم جهان ایران را به شعر و شاعری میشناسند. سرشناسترین شاعران ایران کسانی هستند که بشریت آثارشان را میراث خود میداند و آنها را به عنوان میراث بشری ثبت کرده است. این شاعران را همه ما میشناسیم: حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکیم عمر خیام، ملای (دانشمند) روم یعنی مولانا جلال الدین محمد بلخی، شیخ اجل و پادشاه سخن سعدی و لسان الغیب و لسان العرفا و ناظم اولیا جناب حافظ. مرحوم دکتر داریوش شایگان به درستی این شعرا را پنج اقلیم حضور خوانده است، چرا که نمونههای اعلا از تفکر ایرانی هستند.
حال از طرح این موضوع چه هدفی دارم؟ حوزه مورد علاقه من نقد فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی است. ما داشتههای بسیاری در حوزه دیپلماسی فرهنگی داریم، چرا که غنیترین میراث بشری بویژه در حوزه شعر از آنِ ما و تمدن ماست. هستی ما ایرانیها را زبانمان مشخص میکند و ترویج زبان فارسی ترویج هستی ماست. زبان وجه تمایز فرهنگها را نیز مشخص میکند. هرچه زبان کشوری پویاتر و زایاتر باشد، فرهنگ آن کشور نیز پویاتر خواهد بود. زبان ما شاعرانه است، پس هستی و تفکر ما شاعرانه است و برای انتقال این تفکر و این هستی و در نهایت بسط قدرت نرم ایران، چه راهی بهتر از زبان و ادبیات فارسی سراغ دارید؟
دیگران بسیار بیشتر از ما توانستهاند از داشتههای خود بهره ببرند. کشور آلمان در زمینه بسط قدرت نرم خود از طریق زبان تجربه مهمی دارد. این کشور با تاسیس انستیتو گوته که یادآور نام یوهان ولفگانگ گوته، شاعر و متفکر مهم و اثرگذار آلمانی است، توانست زبان و فرهنگ و در نهایت اندیشه خود را در کل جهان گسترش دهد. انستیتو گوته یک سازمان غیرانتفاعی است با وظیفه گسترش زبان و فرهنگ آلمانی در بیرون از مرزها.
بنا بر گزارشهای وزارت امور خارجه آلمان انستیتو گوته ۱۵۷ مرکز و شعبه دارد که ۱۲ شعبه در داخل خاک آلمان فعال است و ۱۴۵ شعبه نیز بیرون آلمان. انستیتو گوته به سال ۱۹۵۱ به عنوان ادامه کار فرهنگستان آلمانی که در سال ۱۹۲۵ پایهگذاری شده بود، راه اندازی شد و اکنون نزدیک به ۸۰ شعبه در دیگر کشورهای جهان دارد. این بنگاه فرهنگی به سال ۱۹۵۴ مدال گوته را نیز طراحی و راه اندازی کرد. این مدال به شخصیتهایی فرهنگی اهدا میشود که در جهت نزدیکی هرچه بیشتر فرهنگ آلمان با فرهنگ دیگر کشورها فعالیت میکنند. عمده هزینههای انستیتو گوته (بیش از ۷۰ درصد) توسط دولت آلمان (وزارت امور خارجه این کشور) تامین میشود و بخش کوچکی از هزینهها را نیز شهریههای دریافتی از زبان آموزان تامین میکند. انستیتو گوته بیش از ۱۱۰۰ نفر کارمند دارد. محبوبیت این انستیتو در سطح جهان باعث شده تا ژرمنها یک امپراتوری فرهنگی را در سطح جهان داشته باشند. دستاوردهای سیاسی بسیار آلمان از فعالیت این بنیاد نیازی به بازگویی و یادآوری ندارد. بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی به واسطه سالها فعالیت بنیاد گوته به شدت علاقهمند و پیرو فرهنگ آلمانی شدهاند. چرا ما از این امکان بهره نبریم؟ البته بنیاد سعدی تلاش بسیاری برای گسترش این قدرت دارد، اما این بنیاد بسیار دیر تاسیس شده است.
این میان جشنواره بینالمللی شعر فجر به عنوان برآیند جریانهای معاصر شعر در ایران میتواند نقش مهمی را در امر گسترش زبان فارسی ایفا کند. باید این جشنواره فعالیتهای جهانی را در افقهای پیش رو نیز ببیند و حتی باید این جشنواره به عنوان نهاد همکار بنیاد سعدی معرفی شود. بسیاری از شعرای امروز ایران نیز بویژه در سطح منطقه و میان کشورهای اتحادیه نوروز سرشناس هستند. جشنواره بین المللی شعر فجر میتواند با حضور این اساتید محفلها و جلسات خود را به این کشورها نیز تسری دهد. قدرت نرمی که از طریق گسترش زبان و شعر فارسی به دست میآید، مولفهای مهم در حوزه دیپلماسی است. کافی است به قدرت و امکانات این جشنواره ایمان بیاوریم.